لذت نوشتن
ابتدای روز که بیدار میشوم با خود عهد میبندم که امروز بیشتر از روزهای قبل مینویسم. اما هرچه مُصِرترم کمتر سراغ لپتاپ میروم. مدام مشغول
ابتدای روز که بیدار میشوم با خود عهد میبندم که امروز بیشتر از روزهای قبل مینویسم. اما هرچه مُصِرترم کمتر سراغ لپتاپ میروم. مدام مشغول
ویلیام فاکنر میگوید: هرکس هرطور که میخواهد و در توانش هست مینویسد. اول باید بد بنویسی تا بعدها بتوانی بهتر بنویسی. آیا بد نوشتن آسان
گاهی از وبلاگنویسی دور میافتم و چیزی برای انتشار ندارم. هرگاه از نوشتن صفحات صبحگاهی فاصله میگیرم دچار ننوشتن میشوم. اگر یک روز نوشتن را
در لغتنامهها آمده نویسنده کسی است که مینویسد، آنکه نوشتن میداند. نویسنده نقاشی است که با ایدههای ذهنیاش رویای مخاطبانش را به تصویر میکشد. جهان
عصایش افتاد. زانوهایش قدرت خم شدن نداشت تا از زمین بردارد. هر جوانی که میدید روی نیمکت پارک لمیده بود و در دنیای کف دستش
_سلام دفتر! +چه وقت سلام کردنه؛ تو که نیمساعته داری روی سفید منو خط میندازی؛ سلام کردنت دیگه چه صیغهایه؟ حرفی واسه گفتن نداری خب
سخت بود. هر دردی سخته. سردرد. پادرد. معدهدرد. اما دندوندرد وحشتناکترین درده دنیاست. هیچ راهی نداره. میگن عاشق شدن هم درد داره، واقعا مثه درد
میگفت نه اینکه بخاطر مجردم این حرفارو میگم ولی مادرها دیگه شورشو درآوردن، زیادی غلو میکنن گفتم راجبه چی؟ گفت داشت بهش میگفت حاضری صدمیلیون
✍ برای نوشتن پایه لازم است. در ابتدا به پروژه مشخصی فکر نکنید. در مسیر یادگیری قرار بگیرید و بدانید که رُشد در مسیر نوشتن
نویسنده با نوشتن مشکلات را از سر راه برمیدارد. زمان را به بیهودگی و وقت را تلف نمیکند. با انجام کارهای گوناگون به دستآوردهای مهم
ابتدای روز که بیدار میشوم با خود عهد میبندم که امروز بیشتر از روزهای قبل مینویسم. اما هرچه مُصِرترم کمتر سراغ لپتاپ میروم. مدام مشغول
ویلیام فاکنر میگوید: هرکس هرطور که میخواهد و در توانش هست مینویسد. اول باید بد بنویسی تا بعدها بتوانی بهتر بنویسی. آیا بد نوشتن آسان
گاهی از وبلاگنویسی دور میافتم و چیزی برای انتشار ندارم. هرگاه از نوشتن صفحات صبحگاهی فاصله میگیرم دچار ننوشتن میشوم. اگر یک روز نوشتن را
در لغتنامهها آمده نویسنده کسی است که مینویسد، آنکه نوشتن میداند. نویسنده نقاشی است که با ایدههای ذهنیاش رویای مخاطبانش را به تصویر میکشد. جهان
عصایش افتاد. زانوهایش قدرت خم شدن نداشت تا از زمین بردارد. هر جوانی که میدید روی نیمکت پارک لمیده بود و در دنیای کف دستش
_سلام دفتر! +چه وقت سلام کردنه؛ تو که نیمساعته داری روی سفید منو خط میندازی؛ سلام کردنت دیگه چه صیغهایه؟ حرفی واسه گفتن نداری خب
سخت بود. هر دردی سخته. سردرد. پادرد. معدهدرد. اما دندوندرد وحشتناکترین درده دنیاست. هیچ راهی نداره. میگن عاشق شدن هم درد داره، واقعا مثه درد
میگفت نه اینکه بخاطر مجردم این حرفارو میگم ولی مادرها دیگه شورشو درآوردن، زیادی غلو میکنن گفتم راجبه چی؟ گفت داشت بهش میگفت حاضری صدمیلیون
✍ برای نوشتن پایه لازم است. در ابتدا به پروژه مشخصی فکر نکنید. در مسیر یادگیری قرار بگیرید و بدانید که رُشد در مسیر نوشتن
نویسنده با نوشتن مشکلات را از سر راه برمیدارد. زمان را به بیهودگی و وقت را تلف نمیکند. با انجام کارهای گوناگون به دستآوردهای مهم
آخرین دیدگاهها