صفحات صبحگاهی
پیشترها از ننوشتن که بهتنگ میآمدم دلنوشته مینوشتم. خودرا با خزعبلات سرگرم میکردم و فدای دستو پای بلورین متنهای سانتیمانتال خود میشدم. کتاب حجیم و
پیشترها از ننوشتن که بهتنگ میآمدم دلنوشته مینوشتم. خودرا با خزعبلات سرگرم میکردم و فدای دستو پای بلورین متنهای سانتیمانتال خود میشدم. کتاب حجیم و
برای داشتن فرض علمی به مهارت نیاز داریم. مهارت در هر عرصهای از حوزه کاری. سوال خیلی از هنرآموزها که دغدغه ذهنی و فکریشان شده
دنیای امروز دنیای محتواست. محتوا زندگی ما را محاصره کرده. شبکههای اجتماعی پر شده از کلیپهای کوتاه و بلند، پر از متن و تصویر، پر
+تو که باز پتو کشیدی رو سرت، دیشب که خوب خوابیدی؟ گفتی بلند میشم که! _ساعت چنده؟ +ده دیقه به نُه _نُه بلند میشم +دو
معمولا وقتی شروع به نوشتن مطلبی میکنیم از همان ابتدا آنچه در تصور ما است شکل نمیگیرد. صفحات اولیه بیشتر پرتوپلا است، جملهها شکل چندانی
سخت بود. هر دردی سخت است. سردرد. پادرد. معدهدرد. بههرحال که با قرصی، آمپولی تسکین میشود. اما دنداندرد وحشتناکترین درد دنیاست. هیچ راهی ندارد. میگویند
روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید: «تو
ابتدای مسیر نوشتن توصیه میشود بیوقفه، هر روز، ابتدای بیدار شدن از خواب صبحگاهی، قبل از نگاه کردن به موبایل، قبل از خوردن صبحگاهی و
جرج برنارد شاو میگوید: عده کمی بیشتر از دو یا سه بار در طول سال فکر نمیکنند. من با یک یا دو بار فکر کردن
یادداشتهای روزانه را باسلیقه و دقیق نمینویسیم. حجمی از نوشتن را تولید میکنیم. پراکنده مینویسیم. جملهها هیچ ربطی به هم ندارند. هر سطری در مورد
پیشترها از ننوشتن که بهتنگ میآمدم دلنوشته مینوشتم. خودرا با خزعبلات سرگرم میکردم و فدای دستو پای بلورین متنهای سانتیمانتال خود میشدم. کتاب حجیم و
برای داشتن فرض علمی به مهارت نیاز داریم. مهارت در هر عرصهای از حوزه کاری. سوال خیلی از هنرآموزها که دغدغه ذهنی و فکریشان شده
دنیای امروز دنیای محتواست. محتوا زندگی ما را محاصره کرده. شبکههای اجتماعی پر شده از کلیپهای کوتاه و بلند، پر از متن و تصویر، پر
+تو که باز پتو کشیدی رو سرت، دیشب که خوب خوابیدی؟ گفتی بلند میشم که! _ساعت چنده؟ +ده دیقه به نُه _نُه بلند میشم +دو
معمولا وقتی شروع به نوشتن مطلبی میکنیم از همان ابتدا آنچه در تصور ما است شکل نمیگیرد. صفحات اولیه بیشتر پرتوپلا است، جملهها شکل چندانی
سخت بود. هر دردی سخت است. سردرد. پادرد. معدهدرد. بههرحال که با قرصی، آمپولی تسکین میشود. اما دنداندرد وحشتناکترین درد دنیاست. هیچ راهی ندارد. میگویند
روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید: «تو
ابتدای مسیر نوشتن توصیه میشود بیوقفه، هر روز، ابتدای بیدار شدن از خواب صبحگاهی، قبل از نگاه کردن به موبایل، قبل از خوردن صبحگاهی و
جرج برنارد شاو میگوید: عده کمی بیشتر از دو یا سه بار در طول سال فکر نمیکنند. من با یک یا دو بار فکر کردن
یادداشتهای روزانه را باسلیقه و دقیق نمینویسیم. حجمی از نوشتن را تولید میکنیم. پراکنده مینویسیم. جملهها هیچ ربطی به هم ندارند. هر سطری در مورد
آخرین دیدگاهها