چطور بنویسیم

دن کندی:
فقط هنگامی که احساس نوشتن داشته باشم نمی‌نویسم، بلکه هر روز می‌نویسم. وقتی حالم خوب نباشد ناامیدانه و بی‌انگیزه می‌نویسم اما همیشه می‌نویسم. چه در هواپیما و چه در هتل. همیشه سعی می‌کنم بنویسم.

چخوف:
اگر می‌خواهی روی هنرت کار کنی روی زندگی‌ات کار کن.

نوشتن تنها آثار هنری نیست. نوشتن می‌تواند ابزاری باشد برای خودشناسی.
با نوشتن می‌توان شخصیت محکمی از خود ساخت.
با نوشتن می‌تولن بهتر به زندگی سروسامان داد.
نوشتن یعنی خوب فکر کردن، یعنی وسیع اندیشیدن.
خوب فکر کردن تنها با نوشتن اتفاق می‌افتد.
با نوشتن به آرامش عمیق میرسیم.

کافیست دست به قلم شویم و از موضوعات مختلف بنویسیم. موقع نوشتن، خودِ کلمات به ما کمک می‌کنند که چه بنویسیم.
به توانمندی خود که باور داشته باشید می‌توانید بنویسید.
نوشتن را با نهایت سرعت پیش ببرید، بدون توقف، بدون تأمل، بدون تفکر. دستتان را از روی دفتر برندارید و با سرعت پیش بروید. به قدری تند بنویسید که کلمات قاطی‌پاتی بشود. فعل‌ها جا بیفتند. دست‌خط‌ خودتان را نتوانید بخوانید. به اصطلاح خرچنگ‌قورباغه بنویسید. هرچه به ذهنتان آمد. خاطره، گفت‌وگو، شعر، جمله‌ای از بزرگان تاریخ، متنی که از شبکه‌های اجتماعی دریافت کردید، دیالوگی که از تلوزیون به‌یاد دارید، حرفی که در گفت‌وگوی تلفنی با فامیل یا دوستی گفتید یا هرچه به ذهنتان خطور کرد بنویسید. بی‌ربط هم باشد عالی است. هدف پر کردن صفحات زیادی از کاغذهاست. هدف تولید نوشتن است. این صفحات خام‌دستانه قابلیت انتشار ندارند، تنها دست‌گرمی است باید فیزیوتراپی قلمی انجام تا دستمان راه بیفتد. باید بپذیریم برای رسیدن به کار خلاقانه، مسیر نوشتن را طی کرد. ابتدای راه، مجبوریم شلخته و درهم بنویسیم. باید شهامت بد نوشتن را بپذیریم. زیاد بنویسیم و اشغال تولید کنیم. نوشته‌ها را اگر نمیتوانیم پیش خود نگه داریم پاره کنیم و دور بریزیم. اوایل نوشته‌های سنجیده و فکر شده بدرد نمیخورد. چراکه اگر بخواهیم درست عمل کنیم و نوشته‌ای درخور ارائه دهیم؛ چون توان انجامش را نداریم، از نوشتن دور می‌افتیم. پس به نتیجه فکر نکنیم. اکثر مردم به‌ همین خاطر به راحتی از نوشتن فاصله می‌گیرند.

این فرصت مهم تندنویسی را از خود دریغ نکنید. حین نوشتن رویاپردازی کنید. خیال کنید نقاش ماهری هستید، رویاهایتان را به شکل شگفت‌انگیزی طراحی کنید. خیال کنید فیلم‌نامه‌نویس هستید. ماهرانه تصاویری از یک داستان در ذهنتان مجسم کنید و خود را در خیال رها سازید و آزادانه به تفکرات خود غرق شوید. برای انجام این کار خلاقانه تنها لازم است صبور باشید و حداقل یک‌ساعت بی‌وقفه، بی‌که دستتان از روی کاغذ بردارید به نوشتن ادامه دهید. اجازه دهید یک‌ساعت شما دو یا سه ساعت بشود. آن موقع است که خلاقیت را درک خواهید کرد. لذت نوشتن از همانجا شکل می‌گیرد. وقتی خود را آزادانه رها می‌کنید تازه متوجه خلق ایده می‌شوید. دیگر به هیچ وجه حاضر نیستید از نوشتن دور بیفتید. تا می‌توانید خود را در دریای پرتلاطم یا آرام نوشتن بسپارید، از بد نوشتن نهراسید، به خاطر اینکه متن جذابی شکل نگرفت قلمتان را کنار نگذارید. فقط بنویسید و بنویسید. به نوشتن ادامه دهید اتفاق خوشایندی برایتان می‌افتد. نویسندگان ممتاز و شاخص این راه را طی کرده‌اند که الان غول تاریخ شده‌اند. بی‌مهابا بنویسید و از وقتی که برای نوشتن صرف می‌کنید به خود ببالید و به خود آفرین بگویید. بعد از نوشتن به خود پاداش بدهید.

یوسف انصاری می‌گوید:
باید وسط جاده ایستاد، پیاده شد و روی خاک هم اگر شد نوشت.
باید بنویسم. هر جا که شد.
حتی روی دیوار توالت عمومی.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *