فیلم اعتراض مسعود کیمیایی را دیدهاید؟
جنگ خروسها را در این فیلم ببینید که چطور دو حیوان زبان بسته که هیچ مشکلی باهم ندارند را تحریک میکنند و به جان هم میاندازند تا همدیگر را پاره کنند.
دقیقا همان کاری که ما با خود میکنیم. دو کار درست را در رقابت نادرست مقابل هم قرار میهیم. کاری میکنیم که هردو شغل مناسب را از چشم خود بیاندازیم.
شما در حوزه شغلی خود موفق هستید و علاقه دارید که در زمینه ادبیات هم فعال باشید. دلتان میخواهد داستان یا مقاله بنویسید یا شعر و یا حتی مطلبی کوتاه. اما احساس میکنید شغل شما مانع نوشتن است و نوشتن را موکول میکنید به بعد از بازنشستگی. میگویید ده سال بعد که بازنشست شدم با جدیت مینویسم.
کسانی که درس میخوانند یا تدریس میکنند بیشتر درگیر این مسئلهاند.
با قرار دادن این دوکار مقابل هم از زندگی خود جهنمی میسازید.
دربرابر هم قرار دادن علایق خود بدترین کاریاست که با خود میکنیم. فکر میکنیم تنها یک انتخاب داریم. این یا آن.
وقتی به تجربههای افراد شاخص نگاه میکنیم میبینیم که با رعایت تعادل و با کنار هم داشتن این کارهاست که موفقیتهای بزرگی کسب کردهاند.
نباید شغل را قربانی هنر یا هنر را قربانی شغل کرد.
الیزابت گیلبرت. زندگینامه نویس، رماننویس و خاطرهنویس آمریکایی است. او با کتاب خاطرات «بخور، عبادت کن عشق بورز» شناخته شد.
خانم گیلبرت مستخدم رستوران بود و همزمان از خاطراتش هم مینوشت. کتاب جادوی بزرگ که در مورد خلاقیت است، از آثار اوست.
هنر را نباید در برابر شغل نگه داشت. هنرمند کسیاست که علایقش را بهخاطر کاری دیگر دفن نکند و جفت این دو را با هم دنبال کند. دانشآموز و دانشجویی که درس میخواند و هنر نوشتن را دنبال میکند، دانش آموخته بهتری میتواند باشد.
بهجای اینکه دوکار مهم را در مقابل هم قرار دهیم کارهای نابهجای دیگری را اصلاح کنیم. برای اصلاح کار باید هزینه داد و هزینه آن تنظیم خوابِ بهموقع است و جلوگیری از اتلاف وقت در شبکههای اجتماعی است که باعث میشود هم از شغل و هم از هنر خود لذت ببریم.
ذهن خود را مانند خروس جنگی به جان هم نیندازیم.
آخرین دیدگاهها