هر روز یادداشتی هرچند کوتاه بنویسید. یادداشت روزانه را نباید دست کم گرفت.
با مطالعه کتابهای خوب و خوب مطالعه کردنِ کتابها، کلمات را بهتر دریافت میکنید. در نتیجه ترغیب به خوب نوشتن میشوید.
در ابتدای یادداشتروزانه از خود سوالاتی بپرسید.
سوالات شکبرانگیز، سوالات گنگ و نامفهوم و یا سوالات ارزشمند و سوالهای هوشمندانه.
سوالاتی از قبیل:
چرا مینویسم؟
این نوشتهها به چه دردم میخورد؟
ارزشمندترین سوالی که باید از خود بپرسم کدام است؟
نوشتن چه کمکی به من میکند؟
آیا کمکی به بهتر اندیشیدن من میکند؟
آیا با نوشتن تغییراتی در من ایجاد میشود؟
آیا مسیر درستی را انتخاب کردهام؟
آیا وضعیت مرا دگرگون میکند؟
نوشتن کاری خردمندانه است؟
اگر ننویسم چه؟ بر مشکلاتم اضافه میشود یا با نوشتن میتوانم خود را از وسواس فکری نجات دهم؟
با نوشتن این سوالها به کشفیاتی میرسید. کمک میکند به رفتار و عادات بد رایجی که خو کردهاید نگاهی پرسشگرانه و نقادانه بنگرید.
تحمل کنید و کنار یادداشتنویسی بمانید تا برایتان عادتی پسندیده شود. بعد از مدتی، نوشتن وارد زندگیتان میشود.
شاید ابتدا موضوع برایتان چندان خاص نباشد، اما وقتی مداومت داشته باشید و با جدیت پیش بروید ذهن متفکرانهتری دارید، به موضوع جور دیگری نگاه میکنید، وارد لایههای عمیقتری میشوید، ناخودآگاه پا به فضای فراتر از دلنوشته میگذارید. دیگر از غروب غمانگیز و قلب شکسته و اشکهای فرو ریخته همچون باران و ریزش برگ پاییزی نمینویسید. دیگر تمام غمهای عالم برسر شما فرو نمیبارد و درگیر بیماریِ قلمی نمیشوید.
وقتی نوشتن را جدی پیش ببرید تفاوت دلنوشته و متن ادبی بهخوبی برایتان شفاف میشود.
نوشتن جملات سانتیمانتال که از نسلهای گذشته تا به امروز ادامه دارد و احساستان را خدشهدار میکند و به قلمتان آسیب میزند، شما را به جایی نمیرساند. اجازه ندهید دلنوشته در شما تقویت شود. از فضای قلب پارهپاره و ریشریش شدهی پُرسوزوگداز و هوای غم گرفته و سراپای وجودم غرق ماتم شده فاصله بگیرید تا مشاهدات شما وسعت یابد و رشد کنید.
کسانی به دلنوشته روی میآورند که دستشان خالیاست، حرفی برای نوشتن ندارند، کلماتشان اندک است واژه برای پرداخت و گسترش متن ندارند.
اگر سعی کنید مثل نویسندهها بنویسید، وقتتان را صرف کلیشه نویسی کردهاید، به شفافیت نوشتن نمیرسید، طبیعی و پُرمایه نمینویسید. به مُدنویسی میافتید. یعنی از همیشهنویسی فاصله میگیرید. تنها زمانی سراغ دفترتان یا سیستم کامپیوترتان برای تایپ کردن میروید که ناراحت و غمگین هستید و برای تخلیه روح و روانتان سراغ نوشتن میروید. با اینحال باز کلیشههای حوصله سَربَر را بازتولید میکنید. با اینگونه نوشتهها هرگز زندگی را خوب مشاهده نمیکنید، هرگز درونیات عمیق خود را بیان نمیکنید، هرگز اجازه دیده شدن به خود نمیدهید، متن خوبی شکل نمیگیرد. این نوشتهها کدر کنندهاند و از فرسنگهای دور مشخص است که مطالعه درستحسابی ندارید، یا اصلا چیزی از نوشتن نمیدانید.
سعی نکنید مثل نویسندهها بنویسید. یا از عبارات انتزاعی، سالادی از کلمات بسازید.
خودتان باشید، ساده بنویسید، آنچه هستید بیان کنید، از دغدغههایتان بنویسید، بدون هیچ فشار ذهنی به توصیفات بپردازید، شفاف و روشن بنویسید، کمکم فکرتان باز میشود. کمکم بهترنوشتن در قلمتان جاری میشود، کمکم حرف برای نوشتن پیدا میکنید، کمکم به ایدههای نوشتن دست مییابید.
شاد و سربلند باشید🌷
آخرین دیدگاهها